*

اینجا ویترین مجازی مظاهر کثیری نژاد برای عرضه ی اشعار آیینی در حوزه ادبیات هیات(غزل،زمزمه،زمینه،واحد،شور و ...) است.
الهی که مورد رضای اهلش باشد و در صدر همه ،اهل بیت(علیهم السلام)

*****کانال تلگرام اشعار و نغمات آیینی مظاهر کثیری نژاد******:

Telegram.me/mazaherkasiri

مظاهر کثیری نژاد

غزل حضرت علی اصغر علیه السلام از زبان رباب

چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۷ ق.ظ

ماه و خورشید کمر بسته به قصد جگرم
ابر و بادند "کمر بسته" به قصد پسرم

تو به ماندن، و من از معرکه رفتن شاکی
از تو پیش چه کسی عرض شکایت ببرم

نذر کردم که تو سالم بروی برگردی
طعمه ی گرگ بیابان نشوی شیر نرم!

تو هم انگار که همدست شدی با پدرت
روی دستان پدر بودی و رفتی ز برم!

گوش تا گوش سرت بود که شد آویزان
از روی شاخه چه زود است بیفتد ثمرم؟

سرت افتاد و نیفتاد، دلم رفت و نرفت
چشم بستم نگذارد سر تو سر به سرم

پیش از آنی که کمی پشت لبت سبز شود
سرخی خون گلو کرد خضابش پسرم!

گفته ام آب، لبت تر شده اما با خون
می گذارم گله با آب ولی می گذرم

۹۳/۰۷/۲۳
مظاهر کثیری نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی