*

اینجا ویترین مجازی مظاهر کثیری نژاد برای عرضه ی اشعار آیینی در حوزه ادبیات هیات(غزل،زمزمه،زمینه،واحد،شور و ...) است.
الهی که مورد رضای اهلش باشد و در صدر همه ،اهل بیت(علیهم السلام)

*****کانال تلگرام اشعار و نغمات آیینی مظاهر کثیری نژاد******:

Telegram.me/mazaherkasiri

مظاهر کثیری نژاد

غزل شب چهارم محرم نود وسه

چهارشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۳، ۰۳:۳۵ ق.ظ

غم تو سوخته تا مغز استخوانم را
که برده درد فراق ، اینچنین امانم را
 
دلم میانه ی میدان و بسته دست و زبان
چگونه رامِ دل خود کنم زبانم را
 

من از بضاعت خود جز دو گل نیاوردم
قبول درگه خود ساز ارمغانم را
 
فروختم به بهای محبت تو حسین
گل محمدی گوشه ی دکانم را
 
بیا و غنچه باغ مرا گلاب بگیر
خدا!  نگیر! گلاب «حسین جانم» را
 
...و پاک باخته بودم ، که پاک یادم رفت
«و ان یکاد پی کودکان بخوانم» را
 
خوشم که هر دو «امیری حسین» می خوانند
که سربلند تو کردند خاندانم را
 
سرم به سایه ی محراب توست حالا که
شکسته اند دو گلدسته ی اذانم را
 
میان سم ستوران فقط خودت دیدی
چنان به باد سپردند دودمانم را
 
نیامدم پی تشییع تا نبینمشان
برای بعد تو انباشتم توانم را
 
شدند طعمه ی باد فنا که حس نکنند
نسیمِ رد شده از بین گیسوانم را

شدند طعمه ی تیر و کمان مبادا که
نشانشان بدهم  قامت کمانم را

دفا کرب و بلا جنگ و جنگ شام ، دفاع
چرا نشان ندهم قدرت بیانم را؟

دو آزمایش سنگین، فقط خدا بکند
که خوب پس بدهم هر دو امتحانم را
***
حسین زنده نبیند خدای ناکرده
ز روی نیزه دو سرباز نوجوانم را

۹۳/۰۷/۲۳
مظاهر کثیری نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی