*

اینجا ویترین مجازی مظاهر کثیری نژاد برای عرضه ی اشعار آیینی در حوزه ادبیات هیات(غزل،زمزمه،زمینه،واحد،شور و ...) است.
الهی که مورد رضای اهلش باشد و در صدر همه ،اهل بیت(علیهم السلام)

*****کانال تلگرام اشعار و نغمات آیینی مظاهر کثیری نژاد******:

Telegram.me/mazaherkasiri

مظاهر کثیری نژاد

شیشه ی عکس نگارم شبی از قاب افتاد
و همان دم دل من از تب و از تاب افتاد

خون تو تا به زمین ریخت ، معطر شد دشت
عطر و بو از سر هر نافه و عناب افتاد


"چقدر نام تو زیباست ابا عبدالله"

نامت آمد به زبانم دهنم آب افتاد

عجم از روضه ی گودال دلش خون شده است
چون سر و کار تو با هجمه اعراب افتاد

آتشی در دل نوکر شده برپا وقتی
آتش حرمله در خیمه ی ارباب افتاد

"کاش ای کاش که دریای عطش می فهمید"
کودکی تشنه لب از گریه و از خواب افتاد

یک طرف اوج تلذی ست ولی آبی نیست
ماهی آخر به سر تیزی قلاب افتاد

طرف دیگر این معرکه اربا ارباست
باز انگار علی گوشه ی محراب افتاد

گفتی "هل من" به امیدی که معینی برسد
چشمت اما به تن تک تک اصحاب افتاد

سین و یا ، نون، طرفی ، "حا" طرفی دیگر بود
سر ارباب به سرپنجه ی قصاب افتاد

۹۳/۰۹/۲۱
مظاهر کثیری نژاد

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی