غزل فاطمی سال 1394- روز ها رفت و رفتنی ها هم
پنجشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۱:۱۷ ب.ظ
روز ها رفت و رفتنی ها هم
شهر با تو نبود و دنیا هم
خانه، بی مهر مادری سرد است
خانه ی بی تو را نمی خواهم
هرکجای مدینه را گشتم
بوده داغت همیشه همراهم
شهر پیغمبر از زمین و هوا
آتش و دود بود و غوغا هم
سعی کردند بی صدا بروند
گرچه کردند جنگ و دعوا هم
پشت در یک تنه سپر شدی و
می زدندت چهل نفر با هم
همه آنجا به هجمه مشغولند
آمدند عده ای تماشا هم
کاری از من که بر نمی آمد
«دست من بسته بود» و بابا هم
با طنابی کشان کشان بردند
پدرم، بلکه مادرم را هم
ناکسی گفت:«بعد پیغمبر/
خوب شد که علی و زهرا هم...»
آه ای آه ، آه قلبم آه
زده بیرون شراره از آهم
من همان سال یازده رفتم
گرچه مقتول سال پنجاهم
مظاهر کثیری نژاد
۹۳/۱۲/۲۸
آنها که از اسارت ها رهیده اند و به عشق حق رسیده اند و در حد وظیفه زندگی می کنند .جز با امر او جز با حکم او جز با اشاره او به راهی نمی روند اما
با یک اشاره اش با سر می روند.
ع.ص
اگر با تبادل لینک با فرهنگ پرواز موافقید،لطفا ما را با همین نام لینک کنید و سپس به ما اطلاع دهید تا شما را لینک نماییم.
http://farhangeparvaz.blog.ir
باتشکر
ایام فاطمیه تسلیت
فرهنگ پرواز