*

اینجا ویترین مجازی مظاهر کثیری نژاد برای عرضه ی اشعار آیینی در حوزه ادبیات هیات(غزل،زمزمه،زمینه،واحد،شور و ...) است.
الهی که مورد رضای اهلش باشد و در صدر همه ،اهل بیت(علیهم السلام)

*****کانال تلگرام اشعار و نغمات آیینی مظاهر کثیری نژاد******:

Telegram.me/mazaherkasiri

مظاهر کثیری نژاد

۸۱ مطلب با موضوع «محرم» ثبت شده است

بند اول:

ای سایه ی  گلدسته هات

افتاده رو عرش خدات / ارباب

افتاده به سرم که بیام به حرم ، تربتت رو برای شفا ببرم

در واکن که یه عمریه پشت درم  ، آخه این دل مستو کجا ببرم؟

وابسته م به تو آقای من 

به تو آقای من به تو آقای من 

کربلام نبری وای من نبری وای من نبری وای من

 (اربابم (آقام آقام حسین)(3))(2)



۰ نظر ۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۲:۲۰
مظاهر کثیری نژاد

سبک واحد شور محرم نود سه

شب دوم محر الحرام

با نوای حاج محمد رضا بذری


«باز هم مرغ دلم میل پرواز داره»



۰ نظر ۰۵ آبان ۹۳ ، ۰۵:۵۶
مظاهر کثیری نژاد

شور محرم نود و سه با نوای مظاهر کثیری نژاد

شعر و سبک: مظاهر کثیری نژاد

بند اول:

بوی سیب حرمت تا اومد، یه دفه حال دلم جا اومد

اول روضه تفال کردم، آیه ی انا فتحنا اومد

لک فتحا مبینا، رمز پیروزی ماست

اینو داعش بدونه، شیعه قبله ش رو نی هاست

ندارم حسرت و دلتنگی، جز تو نیست بر لبم آهنگی

بهترین حس دنیا اینه، واسه عشقت داری می جنگی

(ثارالله یا ابا عبدالله)(4)



۰ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۸:۰۴
مظاهر کثیری نژاد

شب اول محرم الحرام سال نود و سه با نوای مظاهر کثیری نژاد

شعر و سبک از مظاهر کثیری نژاد



بند اول:

دلا می شه دوباره کربلایی، کوچه به کوچه مجلس عزایی

حساب نمی شه جزء عمرت وقتی ، تو روضه ی سیدالشهدایی

بگیر به دستت پرچم ، مقتل بخون مقرم

حسینیا بشتابید ، محرمه محرم

ان الحسینُ مصباح ، محرمه بسم الله

بهای خون تو شد ، خود خدا ثارالله

علی سر از ابراهیم ، حسین سر از اسماعیل

حسین جای اسماعیل می ره دل قربانگاه

(انت المصباح مددی ثارالله(2))

۰ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۹
مظاهر کثیری نژاد

بند اول:

دست به هیچکس نمی دم به جز دست دوست

مستم از اینکه هستم فقط مست دوست

شاااااه ، ماااااه، طایر سیر الی الله

رااااااه ، چااااااه ، دست توئه ابی عبدالله

الموت خیرً من رکوب العار

العارُ اولی من دخول النار

(حسین حسین واااااای)(2)



۰ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۷
مظاهر کثیری نژاد

بند اول:

نمونده واسم راه چاره، سرم روی دارالاماره

داره با ایما و اشاره

با التماس می گه نیا به کوفه

حرکت نکن دیگه نیا به کوفه

حیرون کوچه ها شدم، اسیر غصه ها شدم، تشنه گذاشتن کاممو

گفتم بیا ولی نیا، جون بابات علی نیا، پاره کن آقا نامه مو

رومو زمین نزن تو رو به جون زهرا، که قلبش خونه زهرا، نشم مدیون زهرا

بمون مدینه تنها روضه خون زهرا، سر و سامون زهرا، نشم مدیون زهرا

وای! کوفه پر از نامردیه

وای! تنها شدن بد دردیه



۰ نظر ۰۴ آبان ۹۳ ، ۱۵:۳۲
مظاهر کثیری نژاد

قد رباعی تو قامت غزل شده است
به کام مرگ ،لبت مزه ی عسل شده است

چنان شبیه به زیبایی حسن بودی
که مشتری رخت زهره و زحل شده است

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۳:۳۹
مظاهر کثیری نژاد

"تنت به ناز طبیبان نیازمند" شده
"وجود نازکت آزرده ی گزند" شده

رسید کوفه به جایی که پایه ی ظلمش
به سهم خواهی از این شیر خوار بند شده

۱ نظر ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۳:۳۸
مظاهر کثیری نژاد

ماه و خورشید کمر بسته به قصد جگرم
ابر و بادند "کمر بسته" به قصد پسرم

تو به ماندن، و من از معرکه رفتن شاکی
از تو پیش چه کسی عرض شکایت ببرم

۰ نظر ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۳:۳۷
مظاهر کثیری نژاد

غم تو سوخته تا مغز استخوانم را
که برده درد فراق ، اینچنین امانم را
 
دلم میانه ی میدان و بسته دست و زبان
چگونه رامِ دل خود کنم زبانم را
 
۰ نظر ۲۳ مهر ۹۳ ، ۰۳:۳۵
مظاهر کثیری نژاد