روز ها رفت و رفتنی ها هم
شهر با تو نبود و دنیا هم
خانه، بی مهر مادری سرد است
خانه ی بی تو را نمی خواهم
۱ نظر
۲۸ اسفند ۹۳ ، ۱۳:۱۷
روز ها رفت و رفتنی ها هم
شهر با تو نبود و دنیا هم
خانه، بی مهر مادری سرد است
خانه ی بی تو را نمی خواهم
این که رفته ست به بالا به گمانم دود است
بوی چوب است ولی چوب نه چوب عود است
زخم این حادثه گویای «فمن آذاها»ست
اگر او حضرت زهراست که حتمن بوده ست
آسمان بین شب و روز معلق مانده
آب رفته ست از این خانه و زروق مانده
همه جا «زلزت الارض» و «سماء انشقت»
علتش نیست به جز بازوی منشق مانده
کار لات و حبل شده تعطیل
سنگباران بدتر از سجیل